شیخ مفید در ارشاد فرموده که روایت شده در خلافت عمر دو زن برسر طفلی نزاع داشتند و هر کدام آن طفل را ادعا می کردند. حکم این موضوع بر عمر مشکل شد. ناچار به امیرالمومنین (ع) پناهنده گردید. آن حضرت آن دو زن را احضار فرمود. چندان که آن دو را پند و اندرز نمود مفید واقع نشد.
امیرالمومنین (ع) فرمودند : پس حال که چنین است اره ای برای من بیاورید. عمر گفت اره برای چیست؟ امام فرمود : این طفل را دو حصه کنم ، یک حصه به این زن بدهم و یک حصه به آن زن. یکی از آن دو زن چون این مطلب را بشنید ، گفت : الله الله یا اباالحسن! اگر ناچار طفل را می خواهی دو قسمت کنی من نصف خود را به آن زن بخشیدم. طفل را دو قسمت نکن. و آن زن دیگر ساکت بماند. حضرت فرمود : الله اکبر این طفل پسر تو است چرا که اگر پسر او بود به حال این طفل دقت می کرد ، چناچه تو دقت کردی .
پس آن زن دیگر اقرار کرد که طفل ازآن مصاحب من است . این وقت عمر از این قضاوت و داوری بسیار مسرور گردید و دعای خیر در حق آن حضرت نمود. زیرا که آن حضرت او را فرج بخشید و در مناقب بعد از نقل خبر فرموده این حکم سلیمان بن داود بود در حال صغر و کودکی
منبع: کتاب قضاوت های امیر المومنین(ع). صفحه 72
:: موضوعات مرتبط:
قضاوت های امام علی (ع) ,
,
:: برچسبها:
قضاوت های امیرالمومنین ,
ماجرای قضاوت امیرالمومنین ,
فردا ,
وبلاگ مذهبی ,
منازعه دو زن بر سر یک طفل ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0